میخوام یه چند دقیقه ای به حرفام گوش کنی . میخوام یکم حرف بزنم به جبران این چندروزی که باهم حرف نزدیم چطوری شروع کنم ؟اوووم ...!
الان که دارم باهات حرف میزنم یه لبخند بزرگ رو لبمه و حس آرامشی که مدیون حضور تو هستم . قبلنا فکر میکردم تعهد خیلی سخته ، اما الان نظرم عوض شده. حالا به نظر من تعهد فقط این نیست که از وقتی که اسمش بره تو شناسنامه ات بهش متعهدی، نه به نظر من از اون جا به بعدی که قلبت اسمشو صدا میزنه و فقط به خاطر اونه که تو سینه می کوبه یا وقتی که به خاطر اون چشماتو باز میکنی تا بهش یه صبح بخیر بگی از اون لحظه است که تو متعهد میشی. به خودت حتی اجازه نمیدی به کسی جز اون فکر کنی حتی برای شیطنت . اجازه نمیدی فکر و ذهنت خطا بره و این حس چقدر خوبه ! میدونی همین الان نسبت بهت حس تعهد دارم. حتی به خودم اجازه نمیدم به کسی جز تو فکر کنم . الان دقیقا همون زمانیه که قلبم اسمتو صدا میزنه ...شاید این حسو تا الان هرگز حس نکرده باشی شاید هم خدا میخواد برات این حسو پیش یکی دیگه رقم بزنه ... شاید حرفام برات مسخره باشه ...شاید هم بگی خیلی ساده اس ... ویا شاید هم پیش خودت بگی عین این بچه دبیرستانیا حرف میزنه ...آره من همون بچه دبیرستانی هستم که به سادگی دل بستم
دیگ اخماتو وا کن
منو عشقم صدا کن :) عاشقی؟!...
ادامه مطلبما را در سایت عاشقی؟! دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 2kaj-barfib بازدید : 44 تاريخ : شنبه 16 دی 1396 ساعت: 3:30